[•13•]?!who are you
دیانا:من با ۵ نفر دیگه درگیر شدم و اعضا با ۵ نفر دیگه هر نفرشون رو با کیسه بوکس اشتباه گرفته بودم تا میشد میزدم یکی از ساسنگ فن ها از پشت حمله کرد ولی من با دو نفر درگیر بودم وقتی کمی مونده بود بهم ضربه بزنه با برخورد مشت یکی به اون طرف پرت شد منم از فرصت استفاده کردم واون دو نفر دیگه رو ناک اوت کردم وقتی پشتم برگشتم جیمین رو پشت سرم دیدم و باهاش چشم تو چشم شدم
جیمین: با تهیونگ و کوک رستوران بودیم وقتی توی راه برگشت بودیم متوجه شدیم که تحد تعقیبیم کوک به بادیگارد ها لوکیشن داد و گفت دنبالمون بیان به کوچه بمبست خوردیم که اون دسته هم رسید اونا داشتن تهدیدمون میکردن که همین حین یکی رسید ولی وقتی دقت کردم دختر بود وقتی حرف زد صداش کمی آشنا بود وقتی در گیر شدیم واقعا مهارت خوبی توی مبارزه داشت یکی از ساسنگ ها حین درگیری میخواست از پشت بهش ضربه بزنه ولی با مشت به زمینش زدم پشتم برگشتم و با اون دختر چشم تو چشم شدم به اطراف نگاه کرد ولی...
دیانا: به اطراف نگاه کردم که همشون از درد روی زمین ناله میکردن سر دستشون به زور بلند شد
+این کارتون بی جواب نمیمونه(طلب کارانه همراه با درد)
جیمین:فعلا مراقب خودت باش تا تصمیمم عوض نشده از اینجا برو
دیانا:جیمین این رو گفت و به پشت برگشت تا از حال اعضا مطمئن بشه منم همچنین ولی با داد و دوئیدن یکی هر دو برگشتیم پشتمون که دیدم سر دستشون با چاقو داره به سمتمون حمله میکنه هر دو تو شوک بودیم دست و پامو گم کرده بودم فکر اینجا شو نکرده بودم تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که:نباید جیمین آسیب ببینه
جیمین:با داد یکی متعجب به پشت سرمون برگشتیم اون عوضی داشت به طرفمون با چاقو میومد تا
لایک۲۹
جیمین: با تهیونگ و کوک رستوران بودیم وقتی توی راه برگشت بودیم متوجه شدیم که تحد تعقیبیم کوک به بادیگارد ها لوکیشن داد و گفت دنبالمون بیان به کوچه بمبست خوردیم که اون دسته هم رسید اونا داشتن تهدیدمون میکردن که همین حین یکی رسید ولی وقتی دقت کردم دختر بود وقتی حرف زد صداش کمی آشنا بود وقتی در گیر شدیم واقعا مهارت خوبی توی مبارزه داشت یکی از ساسنگ ها حین درگیری میخواست از پشت بهش ضربه بزنه ولی با مشت به زمینش زدم پشتم برگشتم و با اون دختر چشم تو چشم شدم به اطراف نگاه کرد ولی...
دیانا: به اطراف نگاه کردم که همشون از درد روی زمین ناله میکردن سر دستشون به زور بلند شد
+این کارتون بی جواب نمیمونه(طلب کارانه همراه با درد)
جیمین:فعلا مراقب خودت باش تا تصمیمم عوض نشده از اینجا برو
دیانا:جیمین این رو گفت و به پشت برگشت تا از حال اعضا مطمئن بشه منم همچنین ولی با داد و دوئیدن یکی هر دو برگشتیم پشتمون که دیدم سر دستشون با چاقو داره به سمتمون حمله میکنه هر دو تو شوک بودیم دست و پامو گم کرده بودم فکر اینجا شو نکرده بودم تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که:نباید جیمین آسیب ببینه
جیمین:با داد یکی متعجب به پشت سرمون برگشتیم اون عوضی داشت به طرفمون با چاقو میومد تا
لایک۲۹
۱۹.۲k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.